Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
Persian Media Production | رسانه پارسی
All episodes
Best episodes
Top 10 Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی Episodes
Best episodes ranked by Goodpods Users most listened

۱. موسیقی مذهبی و غیرمذهبی اوایل قرون وسطی
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
10/05/19 • 15 min
خیلیها میگویند موسیقی زبانی همگانی است اما جالب است که الفبای این زبان همگانی برای همه آشنا نیست. گویی فقط نوازندگان و آهنگسازان این زبان را میفهمند. برای بقیه نتهای موسيقی تنها مجموعهای از نقاط سياه و سفید است که روی خطهای موازی چیده شده است. اما دانستن معنای این نقاط سیاه و سفيد تنها راه آشنایی با زبان موسیقی نیست. گوش دادن هم میتواند ما را به این دنیا وارد کند.
در سری اول برنامههای «داستان موسیقی» نگاه گذرایی خواهیم کرد به دورههای مختلف موسیقی از قرون وسطی تا امروز؛ ویژگیهای کلی هر دوره را بررسی میکنیم و با شنیدن یکی دو اثر از هر دوره اشارهای به عناصر موسیقایی آنها خواهیم کرد. امیدوارم که این مجموعه برنامه ها به درک بهتری از موسیقی کمک کند و دایرهی سلیقهی موسیقایی ما را هم گسترش بدهد.
موسیقی قرون وسطی از اواخر قرن پنجم میلادی شروع میشود و تا قرن چهاردهم ادامه پیدا میکند. این موسیقی را نمی شود از کلیسا جدا کرد. بخش بزرگی از موسیقی قرون وسطی موسیقی کلیسایی یا مذهبی است. در کلیسا مراسم و عبادات دینی با آواز راهبهها و به صورت گروهی اجرا میشد. موسیقی مذهبی قرون وسطی با همین آوازهای گروهی راهبهها شروع شد. کلیسا که در آن دوران قدرت و نفوذ زیادی داشت موسیقی مذهبی را ترویج کرد.
با هم به نمونهای از این نوع موسیقی گوش میکنیم. این اثر را به گریگوری اول معروف به گریگوری بزرگ نسبت میدهند. مشهور است که روح القدس به شکل کبوتری بر او نازل میشد و این ملودیها را در گوش او میخواند.
در قطعهای که شنیدیم ویژگیهای موسیقی قرون وسطی پیداست. اول اینکه صدای سازی به گوش نمی رسد. در قرون وسطی، بسیاری از فلاسفه و پیشوایان کلیسا، شنیدن موسیقی را برای روح انسان خطرناک میدانستند.آنها معتقد بودن که هر گونه زیبایی در این دنیا باید یادآور زیباییهای خداوند باشد. بنابراین تنها موسیقیای را قبول داشتند که در خدمت دین بود و هر موسیقی دیگری را که به لذتهای زمینی مربوط میشد مردود میدانستند. به همین دلیل سنت موسیقی مذهبی کلیسا، تا هزار سال بعد، محدود به صدای انسان بدون همراهی ساز بود.
در این قطعه، صدای هیچ زنی هم شنیده نمی شود؛ همهی خوانندگان مرد هستند. در دورهای از قرون وسطی، زنان اجازه بلند خواندن در مراسم مذهبی را نداشتند و نقش آنها تنها لب زدن بود. با وجود این در میان آهنگسازان آن دوره نام چند زن آهنگساز هم به چشم میخورد. مثل هیلدگارد (Hildegard of Bingen) که میراث موسیقایی بزرگی از خودش به جا گذاشته.
در اثری که شنیدیم میشود به ویژگی دیگری از موسیقی قرون وسطی هم اشاره کرد. و آن این که خوانندگان کلمات را با طمأنینه ادا میکنند گویی در حال مناجاتند. خوانندگان فقط یک ملودی را میخوانند. در زبان موسیقی به این نوع خواندن تک صدایی یا مونوفونی گفته میشود. یکی از خصوصیات تکصدایی یا مونوفونی این است که هر کلمه به وضوح شنیده میشود. به نمونهی دیگری از تکصدایی با هم گوش میکنیم.
در اوایل قرون وسطی، موسیقی مذهبی به صورت سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل میشد. اما به تدریج برای ثبت، نگهداری و انتقال موسیقی مذهبی نتنویسی در کلیساها ابداع شد و تکامل پیدا کرد. برای همین میشود گفت که بخش بزرگی از پیشرفت موسیقی علمی غرب مدیون موسیقی کلیسایی است که در قرون وسطی شکوفا شد.
موسیقی قرون وسطی تنها به موسیقی مذهبی محدود نمیشد. بیرون از کلیسا، نوعی موسیقی غیرمذهبی هم بود که در دربار اجرا میشد. موضوع این موسیقی، که بر خلاف موسیقی مذهبی گاه ساز آن را همراهی میکرد، عشقهای زمینی و درباری بود؛ عشق هایی که خصوصیت اصلیشان هجران بود. آوازهای این نوع موسیقی اغلب پر بود از ستایش جمال معشوق و آه و ناله عاشق از غم هجران یار.
قطعهای که با هم میشنویم از برنارت (Bernart de Ventadorn) آهنگساز غیرمذهبی قرون وسطی است. این اثر نمونهی دیگری از موسیقی تکصدایی یا مونوفونیک است. در این قطعه خواننده به زبان محلی جنوب فرانسه معشوقش را میستاید و از این که به وصال او نمیرسد شکایت میکند.
علاوه بر اشراف دربار و شوالیهها، در برخی مناطق، دورهگردها هم در نواختن سازهای موسیقی دستی داشتند.
در این برنامه با خصوصیات موسیقی مذهبی و غیرمذهبی اوایل قرون وسطی آشنا شدیم. در برنامه بعد میبینیم که آهنگسازان قرون وسطی راههای جدیدی برای جذابتر کردن آثارشان پیدا میکنند. چنان که خواهیم دید این تغییرات راه را برای موسیقی رنسانس باز میکند.
این برنامه را با شنیدن اثر دیگری از برنارت (Bernart de Ventadorn) به پایان میبریم.

۲. پیدایش موسیقی چندصدایی از اواسط قرون وسطی تا اوائل رنسانس
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
10/06/19 • 14 min
در برنامهی گذشته، موسیقی اوائل قرون وسطی را بررسی کردیم و به چند نمونه از آثار آن دوره گوش دادیم. در این برنامه داستان موسیقی را از اواسط قرون وسطی پی میگیریم و میبینیم که چگونه موسیقی تکصدایی اوائل قرون وسطی به موسیقی پولیفونیک یا چندصدایی تبدیل میشود.
در برنامه قبل گفتیم که کلیسا موسیقی را وسیلهای مهم برای تعالی روحانی میدانست. به همین دلیل راهبهها مراسم و عبادات دینی را با آواز و به صورت گروهی برگزار میکردند. این آوازها تکصدایی یا به اصطلاح مونوفونیک بودند. موسیقی چندصدایی یا پولیفونیک به عنوان راهی برای غنیتر کردن مراسم مذهبی به وجود آمد.
اولین تجربههای موسیقی چندصدایی با تقسیم کردن خوانندگان به دو گروه شروع شد. هر دو گروه همزمان شروع به خواندن میکردند با این تفاوت که گروه دوم ملودی را از نتی دیگر میخواند. برای مثال، اگر گروه اول ملودی را از نت «دو» شروع میکرد، گروه دوم از چهار نت بالاتر، یعنی نت «فا» یا از پنج نت بالاتر، یعنی نت «سل» میخواند. به عبارت دیگر گروه دوم از فاصله چهارم یا پنجم گروه اول را همراهی میکرد. در این حالت همزمان به جای یک نت، دو نت شنیده میشد. با این روش، ملودی در آواز گروهی غنیتر و جذابتر میشد.
در قرون ۱۲ و ۱۳، موسیقی چندصدایی بر اساس تغییر ریتم یا تعداد گروهها انواع مختلفی پیدا کرد. مثلا در بعضی از آثار چندصدایی، گروه دوم با ریتمی آهستهتر یا تندتر گروه اول را همراهی میکرد. در بعضی دیگر، مثل آثار پیروتن (Pérotin)، آهنگساز قرن ۱۳، تعداد گروهها حتی به ۴ یا ۵ هم میرسید. با هم به نمونهی کوتاهی گوش میکنیم که در آن یک گروه متن را میخواند و گروه دیگر با سرعت آهستهتر گروه اول را همراهی میکند. این اثر ساختهی لیونن (Léonin) آهنگساز قرن دوازدهم میلادی است.
در شکل دیگری از موسیقی چندصدایی که در قرون ۱۵ میلادی رواج پیدا کرد، آهنگسازان از فواصل دیگری برای چندصدایی کردن گروهها استفاده کردند. برای مثال اگر گروه اول از نت «دو» شروع به خواندن میکرد، گروه دوم از چهار نت پایینتر، یعنی نت «سل» و گروه سوم از شش نت پایینتر، یعنی نت «می» بقیه را همراهی میکرد.
اثری که میشنویم از گیوم دو فِی (Guillaume Du Fay) آهنگساز فرانسوی قرن پانزدهم میلادی است.
در نمونههایی که شنیدیم، همهی خوانندگان متن را با هم از اول تا آخر میخواندند. مهمترین تفاوت دو نمونهای که قبلا شنیدیم، در تعداد گروهها و فواصل موسیقایی بود. اما علاوه بر این روش، آهنگسازان راههای دیگری هم در چندصدایی کردن آوازهای مذهبی آزمودند. مثلا در حالی که گروه اول تمام متن را میخواند، گروه دیگر تنها قسمت کوتاهی از همان متن را تا انتها مرتب تکرار میکرد. با هم به نمونهای از این نوع چند صدایی گوش میدهیم. اثری که میشنویم از گیوم دو ماشو (Guillaume De Machaut) آهنگساز و شاعر فرانسوی قرن 14 میلادی است.
یکی از متداولترین اشکال موسیقی چندصدایی به کَنُن (canon) معروف شد. در این شکل موسیقی، هر گروه با کمی تاخیر گروه قبل را همراهی میکرد. مثلا گروه اول شروع به خواندن میکرد و گروه دوم، سوم، و همینطور بقیهی گروهها ملودی را بعد از گروه قبل، کمی دیرتر، میخواندند. اثری که میشنویم از ژوسکن دِ پره (Josquin des Prez) آهنگساز فرانسوی قرن ۱۵ میلادی است.
خیلی از آهنگسازان در لحظههای اوج آثارشان از تکنیک کَنُن استفاده میکنند تا به آن لحظه قدرت و تأثیر عمیقتری بدهند. با اینکه این نوع آواز گروهی زیبایی و جذابیت مخصوص به خودش را دارد، بدون اشکال هم نیست. معمولا در کَنُن کلمات به وضوح شنیده نمیشوند چون خوانندگان در آن واحد قسمتهای مختلفی از متن را میخوانند. برای مثال هنگامی که گروه اول در حال خواندن انتهای متن است، گروه دوم قسمتهای میانی و گروه سوم ابتدای متن را میخواند. همانطور که در برنامهی بعد خواهیم دید، همین اشکال باعث شد که کلیسا در اواخر دورهی رنسانس استفاده از موسیقی چندصدایی را محدود کند.
در نمونهای که از ژوسکن دِ پره آهنگساز اواسط رنسانس با هم میشنویم، ۸ گروه خواننده قسمتهای مختلفی از متن را همزمان میخوانند. همانطور که خواهید شنید در این اثر تشخیص کلمات کار سادهای نیست.
موسیقی چندصدایی منحصر به کلیسا و موسیقی مذهبی نبود. موسیقی چندصدایی راه خودش را به موسیقی غیرمذهبی هم باز کرد. به خاطر دارید که موسیقی غیرمذهبی بر خلاف موسیقی کلیسایی به زبان محلی اجرا میشد و گاه ساز آن را همراهی میکرد.
این برنامه را با شنیدن اثری غیرمذهبی از ژوسکن دِ پره به اتمام میرسانیم. همانطور که در این قطعه میشنویم خوانندگان با استفاده از موسیقی چندصدایی با یکدیگر به نوعی سوال و جواب میکنند.

۳. تاثیر اصلاحات دینی بر موسیقی دورهی رنسانس
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
10/06/19 • 14 min
در برنامهی قبل گفتیم که چگونه موسیقی تکصدایی مذهبی به موسیقی چندصدایی یا پولیفونی تبدیل شد. در این برنامه موسیقی چندصدایی را در دوره رنسانس دنبال میکنیم و میبینیم که چگونه اصلاحات دینی بر موسیقی مذهبی تاثیر گذاشت.
چندصدایی یا پولیفونی که از قرن ۱۱ و ۱۲ میلادی، یعنی اواسط قرون وسطی، شروع شده بود در اواسط دورهی رنسانس به اوج خودش رسید. اما طولی نکشید که موسیقی چندصدایی مذهبی دستخوش تغییراتی شد.
در قرن ۱۶ میلادی انقلابی مذهبی در کلیسا رخ داد که به نهضت اصلاحات دینی معروف شد. موسیقی مذهبی کلیسا هم از حملات این نهضت در امان نماند. مارتین لوتر، یکی از رهبران نهضت اصلاحات دینی، میگفت که موسیقی چندصدایی فهم مراسم را برای عامهی مردم سخت و مشکل کرده. در برنامهی قبل گفتیم که موسیقی چندصدایی با اینکه به آوازهای مذهبی طنین باشکوهی میداد ولی فهم متن را که اغلب به زبان لاتین بود سخت میکرد. برای مثال، به این اثر از ژوسکن دِ پره (Josquin des Prez) گوش کنید.
مارتین لوتر میگفت برای ساده کردن مراسم مذهبی نه تنها باید آوازهای مذهبی را به زبانی نوشت که مردم حرف میزنند بلکه باید از ملودیهای ساده و تکصدایی استفاده کرد. خود او، که اتفاقا آهنگساز هم بود، مجموعهای از آوازهای سادهی مذهبی به زبان آلمانی نوشت تا هر کسی بتواند در کلیسا آن را بخواند. به این نوع آثار موسیقی کرال میگفتند. با هم به یکی از کرالهای لوتر گوش میکنیم.
در واکنش به نهضت اصلاحات دینی، کلیسای کاتولیک رم هم محدودیتهایی برای موسیقی مذهبی در نظر گرفت، از جمله اینکه:
- موسیقی مذهبی باید ساده باشد، به نحوی که هر کسی بتواند آن را اجرا کند؛
- موسیقی نباید احساسات غیرمذهبی را برانگیزد؛
- برای اینکه متن بهوضوح شنیده شود موسیقی باید بدون ساز باشد و استفاده از چندصدایی هم محدود شود.
با هم به نمونهای از موسیقی مذهبی گوش میکنیم که مطابق با دستورالعمل کلیسای کاتولیک رم نوشته شده. این قطعه از آهنگساز اواخر دوره رنسانس، پالسترینا (Giovanni Pierluigi da Palestrina) است. گرچه بخشهایی از این قطعه چندصدایی یا پولیفونی است، اما کلمات بهوضوح شنیده میشوند. بهعلاوه از ساز هم در این قطعه استفاده نشده.
با تضعیف کلیسا در دورهی اصلاحات دینی، موسیقی غیرمذهبی رونق بیشتری گرفت و حتی پیشرفت هم کرد چون از محدودیتهایی که کلیسا برای موسیقی مذهبی به وجود آورده بود در امان بود.
پیدایش صنعت چاپ هم در قرن پانزدهم راه موسیقی را به خانهها باز کرد. مردم آثار موسیقی غیرمذهبی را تهیه میکردند تا اوقات فراغتشان را با اجرای آن پر کنند.
این برنامه را با شنیدن اثری غیرمذهبی از تامس مورلی (Thomas Morley) به پایان میبریم. در این اثر که راجع به فصل بهار است خوانندگان به پنج گروه تقسیم شدهاند. در بخشهایی از این اثر تکنیک کنن هم شنیده میشود. بر خلاف موسیقی مذهبی، در این قطعه ساز گروه خوانندگان را همراهی میکند.
در این برنامه دیدیم که اصلاحات دینی چه تغییراتی در موسیقی دوره رنسانس داد. در برنامه بعد داستان موسیقی را از دورهی باروک پی میگیریم.

۴. موسیقی دورهی باروک
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
10/06/19 • 15 min
در برنامهی گذشته، دربارهی موسیقی دورهی رنسانس و تأثیر اصلاحات دینی بر موسیقی کلیسایی این دوره صحبت کردیم. در این برنامه به موسیقی دورهی باروک میپردازیم.
بین سالهای ۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ میلادی نوعی موسیقی در اروپا رواج پیدا کرد که بعدها به موسیقی باروک معروف شد. خود ِ کلمۀ باروک ریشه در زبان پرتغالی دارد و به معنی مرواریدی است که عجیب و غریب تراش خورده. از ویژگیهای موسیقی دورهی باروک میشود به تزیین بیش از حد ملودی اشاره کرد. یعنی برای جذابتر کردن ملودی به آن نتهایی اضافه میکردند. در اصطلاح موسیقی به این نتها، نت زینت میگویند.
قبل از اینکه به قطعهای موسیقی از دورهی باروک گوش بدهیم، ملودی این قطعه را بدون نتهای زینت بشنوید.
حالا به اصل اثر گوش میکنیم که نوشتهی آرکانجلو کورلی، آهنگساز ایتالیایی اوایل دورهی باروک است. توجه کنید که چطور ملودیای که شنیدیم به روش باروک زینت داده شده.
ویژگی مهم دیگر دورهی باروک رشد موسیقی سازی بود. در اثری که شنیدیم، همانطور که متوجه شدید، تنها صدای ساز شنیده میشد و بر خلاف آثار دورههای قرون وسطی و رنسانس، خبری از خوانندگان نبود.
در این دوره، با شروع انقلاب صنعتی، سازهایی با کیفیت بهتر ساخته شد. به علاوه نوازندگان زبردستی هم پیدا شدند که باعث شد آهنگسازان به نوشتن موسیقی سازی رغبت بیشتری پیدا کنند.
همانطور که در برنامهی قبل گفتیم، اصلاحات دینی استفاده از موسیقی چندصدایی را در کلیسا محدود کرد. به دنبال این اصلاحات، آهنگسازان به این فکر افتادند که همانطور که در موسیقی آوازی کلمات باید واضح شنیده شوند، در موسیقی سازی هم ملودی اصلی باید واضح باشد. به همین دلیل در آثاری که در اوایل دورهی باروک برای سازها نوشته میشد، یک ساز ملودی اصلی را میزد و بقیهی نقش همراهیکننده را داشتند. به این ترتیب ملودی اصلی به وضوح شنیده میشد. در زبان موسیقی به اثری که در آن ملودی اصلی با همراهیکننده شنیده شود، هوموفونی میگویند.
با هم به اثری از فرانسوا کوپرن، آهنگساز فرانسوی، گوش میدهیم که برای ساز ویولون و هارپسیکورد نوشته شده. توجه کنید که در این اثر ملودی اصلی را ویولون میزند و هارپسیکورد آن را فقط همراهی میکند.
در برنامهی گذشته گفتیم که پیدایش و گسترش صنعت چاپ در دورهی رنسانس به ترویج و رشد موسیقی کمک زیادی کرد. از یک طرف، آثار موسیقی در دسترس عموم قرار گرفت. مردم نتهای آثار موسیقی را تهیه میکردند تا اوقات فراغتشان را با نواختن آنها در جمع خانوادگی پر کنند. از طرف دیگر، چاپ آثار موسیقی منبع درآمد جدیدی برای آهنگسازان شد و به آنها این استقلال را داد که آثاری را که مایل بودند بنویسند.
البته در دورهی باروک همچنان کلیسا و دربار دو منبع اصلی درآمد برای آهنگسازان بود. کلیسا و دربار برای مراسم و مناسبتهای مختلف از آهنگسازان میخواستند که قطعه ای بنویسند. آنها هم باید این سفارشها را در مدت زمان کوتاهی آماده میکردند. آهنگسازان برای این که بتوانند سفارشهای موسیقایی دربار و کلیسا را به موقع تحویل بدهند، فرمهای موسیقی را ابداع کردند، مثل فرم کانتاتا (که فرمی بود برای آواز)، یا فوگ (که فرمی بود چند صدایی برای ساز). استفاده از این فرمها به آهنگسازان این امکان را میداد که سفارشهای کوچک و بزرگ موسیقی را در زمانی کوتاه تحویل بدهند.
با هم به اثری از یوهان سباستیان باخ که به فرم کانتاتا نوشته شده گوش میدهیم. کانتاتا یکی از مهمترین فرمهای موسیقی آوازی در دورهی باروک بود که معمولا برای یک یا چند خواننده و ساز نوشته میشد.
در این برنامهی دیدیم که در بین آهنگسازان دورهی باروک نوشتن برای ساز رونق بیشتری پیدا کرد. در برنامهیهای بعد با سه آهنگساز معروف این دوره یعنی باخ، ویوالدی و هندل آشنا میشیم و به نمونههایی از آثارشان با هم گوش میدهیم.این برنامه را با شنیدن اثری از هنری پرسل به پایان میرسونیم که برای ساز زهی و آواز نوشته شده. موضوع این اثر وداع عاشقی است که از معشوقش میخواهد او را همیشه به یاد داشته باشد.

۵. چند فرم و شکل موسیقی در دورهی باروک
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
10/06/19 • 15 min
در برنامهی قبل با چند ویژگی موسیقی دورهی باروک آشنا شدیم. در این برنامه به چند فرم و شکل موسیقی که در دورهی باروک رواج پیدا کرد میپردازیم.
یکی از فرمهای معروف دورهی باروک فرم فوگ است. این فرم برگرفته از موسیقی چندصدایی در دورهی رنسانس است. به خاطر دارید که موسیقی چندصدایی آوازی با تقسیم کردن خوانندگان به دو یا چند گروه شروع شد. با رواج موسیقی سازی در دورهی باروک، آهنگسازان ساز را جایگزین خوانندگان کردند. به این ترتیب فوگ فرمی از موسیقی چندصدایی بود که برای ساز نوشته میشد. در دورهی باروک، فرم فوگ با یوهان سباستیان باخ به اوج خودش رسید. فوگی که با هم میشنویم از مجموعهی پرلود و فوگهای باخ است. این فوگ چهار صدایی است. نکتهی جالب توجه این است که هر چهار صدا در این قطعه تنها توسط یک نوازنده نواخته میشود.
یکی دیگر از فرمهایی که در دورهی باروک رواج پیدا کرد، فرم کنسرتو بود. کنسرتو فرمی است که معمولا برای به نمایش گذاشتن مهارتهای تک نوازنده یا به اصطلاح نوازندهی سولو نوشته میشود. در کنسرتو تک نوازنده ملودی اصلی را میزند و بقیهی سازها آن را همراهی میکنند. یکی از کنسرتوهای معروف دورهی باروک، «چهار فصل»، اثر آنتونیو ویوالدی آهنگساز ایتالیایی دورهی باروک است.
این اثر در چهار بخش فصلهای سال را به تصویر میکشد. در ادامه، قسمتی از فصل تابستان این اثر را میشنویم. همانطور که با هم میشنویم، تک نوازندهی ویولون قسمتهایی از قطعه را که مهارتهای نوازندگی بالایی میخواهد به تنهایی میزند و بقیهی سازها آن را فقط همراهی میکنند.
اپرا یکی از ژانرهای محبوب موسیقی است که اولین بار در دورهی باروک نوشته و اجرا شد. در اصطلاح موسیقی، اپرا به نمایشی گفته میشود که با چندین خواننده، موسیقی، رقص، آواز، و صحنهپردازی اجرا میشود. خوانندگان اپرا معمولا داستان نمایش را به دو حالت برای بینندهها تعریف میکنند: یکی دکلمه که معمولا با همراهی یک یا دو ساز است و بهش رسیتاتیو میگویند؛ و یکی هم آواز که با گروهی از سازها همراهی میشود و به آریا معروف است.
با هم به نمونه ای از رسیتاتیو از اپرای «اورفئو»، اثر کلودیو مونتهوردی، گوش میدهیم.
در رسیتاتیویی که شنیدیم متن بیشتر به حالت دکلمه خوانده میشد. حالا به نمونهای از آریا از همان اپرای «اورفئو» گوش میدهیم. در آریا خواننده متن را به صورت آواز میخواند و در مقایسه با رسیتاتیو تعداد بیشتری از سازها او را همراهی میکنند.
یکی از فرمهای مذهبی این دوره که اتفاقا شباهتهای زیادی هم با اپرا دارد اوراتوریو است. از جمله تفاوتهای اوراتوریو با اپرا این است که در اوراتوریو خبری از صحنهپردازی نیست. بهعلاوه موضوعهای اوراتوریو معمولا مذهبی و برگرفته از داستانهای کتاب مقدس است.
جورج فردریک هندل، یکی از آهنگسازان معروف آلمانی دورهی باروک، آثار زیادی برای اپرا و اوراتوریو نوشته. این برنامه را با شنیدن قسمتی از یکی از اوراتوریوی هندل به اسم «مسیح» به پایان میبریم. این اوراتوریو به داستان زندگی حضرت مسیح میپردازد. بخش پایانی آن را که هاللویا نام دارد و در وصف جلال و شکوه خداوند است با هم میشنویم.
در این برنامه با چند فرم و ژانر موسیقی دورهی باروک آشنا شدیم و به نمونههایی از آنها در آثار آهنگسازانی مثل باخ، ویوالدی، و هندل گوش دادیم. در برنامهی بعد به موسیقی دورهی کلاسیک خواهیم پرداخت.

۶. موسیقی دورهی کلاسیک
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
10/06/19 • 15 min
در برنامهی قبل با چند فرم و ژانر موسیقی دورهی باروک آشنا شدیم و به نمونههایی از آثار آهنگسازان آن دوره گوش دادیم. در این برنامه با ویژگیهای موسیقی دوره کلاسیک آشنا میشویم.
دورهی کلاسیک تقریباً از سال ۱۷۳۰ میلادی شروع شد و تا سال ۱۸۲۰ ادامه پیدا کرد. بر خلاف موسیقی باروک که پیچیده و پر از تزئین بود موسیقی دورهی کلاسیک روی سادگی و وضوح ملودی تأکید داشت، ملودیای که بشود آن را به آسانی به خاطر سپرد و زمزمه کرد. احتمالاً شما هم بعضی از این ملودیهای معروف دورهی کلاسیک را میشناسید. مثلاً، ملودی سمفونی پنجِ بتهوون یا مارش ترکِ موتزارت.
برای اینکه ملودی به آسانی شنیده بشود، آهنگسازهای دورهی کلاسیک بیشتر از هموفونی استفاده میکردند تا پولیفونی. حتما به یاد دارید که در هموفونی، بر خلاف پولیفونی، ملودی اصلی با همراهیکننده شنیده میشود. البته در اوائل دورهی باروک هم هموفونی رواج داشت اما با این تفاوت که ملودی اصلی پیچیده و پر از تزئین بود. با هم به اثری از دامینیکو اسکارلاتی گوش میدهیم. ملودی سادهی این قطعه را به راحتی میشود تشخیص داد.
یکی از سبکهایی که در دورهی کلاسیک رواج پیدا کرد گالانت بود. در سبک گالانت هدف این بود که هر شنوندهای بتواند به راحتی از موسیقیای که میشنود لذت ببرد. به همین دلیل قطعاتی که به سبک گالانت نوشته میشد ملودی سبک و سادهای داشت. این سبک موسیقی مناسبی بود برای کنسرتهای عمومی که در دورهی کلاسیک به یکی از تفریحات پرطرفدار مردم تبدیل شده بود. آهنگسازها با نوشتن ملودیهای ساده که گاهی به موسیقیهای محلی و عامهپسند نزدیک بود، شنوندهها را به سالنهای کنسرت میکشاندند.
با هم به اثری از یوهان کریستین باخ، پسر یوهان سباستین باخ، آهنگساز معروف دورهی باروک، گوش میدهیم که نمونهای از سبک گالانت است.
در اواسط قرن هیجدهم، سبک ساده و جذاب، ولی نسبتاً سبکِ گالانت با موسیقی احساسی و عاطفیای که در آلمان به وجود میآمد، وارد مرحلهی جدیدی شد. هدف اصلی موسیقی احساسی که با کارل فلیپ امانوئل باخ، پسر دیگر یوهان سباستین باخ، روی کار آمد، برانگیختن احساسات شنونده بود. با هم به نمونهای از این موسیقی، اثر کارل فلیپ امانوئل باخ، گوش میدهیم.
رواج کنسرتهای عمومی زمینه را برای به وجود آمدن گروههای کوچک سازی فراهم کرد. استرینگ کوارتت یکی از این گروهها بود که بین آهنگسازها محبوبیت زیادی داشت. دو ویولون، یک ویولا و یک چلو استرینگ کوارتت یا گروه زهی چهارتایی را تشکیل میداد.
با هم به استرینگ کوارتتی از هایدن، آهنگساز اتریشی دوره کلاسیک، گوش میدهیم. هایدن در بخش انتهایی این قطعه با شنوندهها شوخی موسیقایی جالبی میکند. در لحظات انتهایی، در حالی که به نظر میآید قطعه تمام شده، بعد از چند ثانیه سکوت قطعه دوباره ادامه پیدا میکند. هایدن این شوخی را چند بار تکرار میکند تا قطعه تمام میشود.
در این برنامه با چند ویژگی دورهی کلاسیک آشنا شدیم. در برنامهی بعد با چند فرم و ژانر این دوره، مثل سونات و سمفونی، آشنا میشویم.

۷. آشنایی با سونات، سمفونی و اپرا در دورهی کلاسیک
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
10/06/19 • 15 min
در برنامهی قبل با چند ویژگی کلی دوره کلاسیک آشنا شدیم. در این برنامه به نمونههایی از سونات، سمفونی، و اپرا در این دوره گوش میدهیم.
در دورهی باروک به هر اثری که برای ساز نوشته میشد، سونات میگفتند اما در دورهی کلاسیک فقط به قطعات خاصی از موسیقی سونات گفته میشد. سوناتهای دورهی کلاسیک معمولا سه یا چهار موومان داشت. در هر اثرِ موسیقی موومان قطعهی مستقلی است با ویژگیهای خاص. مثلا در سوناتهای چهار موومانی دورهی کلاسیک، معمولا موومان اول تند بود، برخلاف موومان دوم که سرعتی آرام داشت.
حالا با هم به موومان اول سونات شماره ۷ موتزارت گوش میدهیم. خود موومان اول این سونات فرم خاصی دارد: اول دو تم ساده و جذاب معرفی میشود. این تم اول است {تم اول} و این هم تم دوم {تم دوم}.
موتزارت بعد از معرفی تمها آنها را بسط و گسترش میدهد. برای مثال قسمت کوتاهی از یکی از تمها را با کمی تغییر چند بار تکرار میکند. یا تمی که اول شاد بود حالا غمگین به گوش میرسد.
و بالاخره در قسمت سومِ موومان اول، دوباره تمها را به شکل اولشان میشنویم.
در برنامهی قبل گفتیم که کنسرتهای عمومی در دورهی کلاسیک به یکی از تفریحات پرطرفدار مردم تبدیل شده بود. این قضیه باعث شد که آهنگسازها به فکر نوشتن کارهایی بیفتند که برای کنسرتهای عمومی مناسب باشد. یکی از این نوع کارها سمفونی بود. سمفونی به نوعی از آثار موسیقی گفته میشود که برای گروه بزرگی از خانواده سازهای زهی، بادی، برنجی و کوبهای نوشته شده. سمفونی معمولا چهار موومان دارد که موومان اولش به فرم سونات است.
با هم به قسمتی از موومان سوم سمفونی شماره ۹۲ هایدن گوش میدهیم.
حالا به قسمتی از موومان چهارم همان سمفونی گوش میدهیم.
به غیر از سمفونی، اپرا هم در دورهی باروک طرفدارهای زیادی داشت. در دورهی کلاسیک اپراهای کمدی هم رواج پیدا کرد. این برنامه را ب اشنیدن قسمتی از اپرای کمدی موتزارت به نام Così fan tutte یا «زنها همه اینطوریاند» به پایان میبریم. داستان این اپرا راجع به دو سرباز است که با دو خواهر نامزد هستند. دوستی با سربازها شرط میبندد که در نبودشان، نامزدهایشان آنها را فراموش میکنند. اما دو سرباز تصمیم میگیرند به دوستشان ثابت کنند که اینطور نیست.
در این برنامه با نمونههایی از سونات، سمفونی و اپرا در دورهی کلاسیک آشنا شدیم. در برنامهی بعد، داستان موسیقی دوره رمانتیک را خواهیم شنید.

۸. دورهی رمانتیک
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
10/06/19 • 15 min
در برنامه قبل با سمفونی، سونات و اپرا در دورهی کلاسیک آشنا شدیم. در این برنامه به موسیقی دورهی رومانتیک میپردازیم.
موسیقی قرن نوزدهم به موسیقی رومانتیک معروف است. به غیر از بتهوون، شاخصترین آهنگساز اوائل قرن نوزدهم، اسم خیلی دیگر از آهنگسازهای این دوره برای ما آشناست: مثلاً شوبرت، شومان، شوپن، واگنر، وردی، چایکوفسکی، مالر و خیلیهای دیگر.
بر خلاف دورهی کلاسیک که فرم و ساختار موسیقی خیلی مهم بود، در دورهی رومانتیک آهنگسازها بیشتر به بیان احساسات توجه داشتند. در این دوره آثاری نوشته شد که داستان، رؤیا یا تجربهای از زندگی شخصی آهنگساز را به زبان موسیقی به تصویر میکشید. موسیقی رومانتیک، به خاطر همین توانایی بینظیر در بیان احساسات عمیق، شخصی و گاه اغراقآمیز، توجه شنوندهها را به خودش جذب کرد. به دلیل شخصی بودن موسیقی رمانتیک، این دوره از نظر سبک خیلی یکدست نیست و یکی از راههای شناخت این موسیقی شناخت احوالات شخصی و روحیات تکتک آهنگسازهاست.
بتهوون نقش مهمی در انتقال دوره کلاسیک به رومانتیک داشت. بتهوون که رمز و راز سبک کلاسیک را از هایدن یاد گرفته بود و تا آخر عمر در آثارش به کار میبرد، در بیان احساس سبک رومانتیک داشت. در آثار بتهوون عواطف و احساسات مختلفی تصویر شده؛ از رنج و اندوه گرفته تا شادی و خشم و قدرت.
با هم به قسمتی از موومان اول سمفونی شماره ۳ بتهوون گوش میدهیم. این سمفونی پر است از احساسات مختلف. بارزترینش کشاکش و تقلایی است که در تم اصلی نمودار میشود و در نهایت در انتهای قطعه به پیروزی منجر میشود. میگویند بتهوون اول این اثر را به ناپلئون بناپارت تقدیم کرده بوده. اما بعد از اینکه ناپلئون خودش را امپراطور فرانسه اعلام میکند، بتهوون اسم ناپلئون را خط میزند و مینویسد: به یاد مردی بزرگ.
یکی دیگر از آهنگسازهای معروف دورهی رمانتیک شوپن، آهنگساز لهستانی است. او به خاطر آثار پیانویی پر احساسی که نوشته به شاعر پیانو معروف است. شوپن چثهای نحیف و ضعیف داشت و بیشتر وقتها بیمار بود. احساسات عمیق و لطیف شوپن و درد و رنجهایش در آثارش به وضوح پیداست. با هم به پرلود شماره ۴ شوپن گوش میدهیم.
شوبرت، یکی دیگر از آهنگسازهای مهم موسیقی رومانتیک است که آثار زیادی برای پیانو و آواز نوشته. در یکی از این آثار زنی در حین ریسندگی خاطرات اولین عشقش را مرور میکند. در این قطعه، فراز و فرودهای پیانو گردش تند چرخ ریسندگی را تداعی میکند و لحظهای که زن بوسه معشوقش را به یاد میآورد، پیانو مثل چرخ نخریسی میایستد. با هم این قطعه زیبا را میشنویم.
در دورهی رومانتیک، پیانو رواج گستردهای پیدا کرد و خیلی از خانوادههای طبقهی متوسط در خانههایشان پیانو داشتند. به همین دلیل در این دوره آثار زیادی برای پیانو نوشته شد، مثل مجموعۀ معروف «آوازهای بدون کلام» مندلسون، آهنگساز آلمانی. این برنامه را با شنیدن یکی از قطعات این مجموعه به پایان میبریم. ملودی این اثر حالتی آوازی دارد، انگار پیانو دارد آواز میخواند.
در این برنامه با چند آهنگساز دورهی رمانتیک آشنا شدیم. در برنامهی بعد با چند آهنگساز دیگر دورهی رومانتیک آشنا میشویم.

۹. دورهی رمانتیک (ادامه)
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
10/06/19 • 15 min
در برنامهی قبل با چند نمونه از آثار دورهی رمانتیک آشنا شدیم. در این برنامه با هم چند اثر دیگر از آهنگسازان بنام دورهی رمانتیک را میشنویم.
دورهی رمانتیک عصر طلایی اپرا بود. در سرتاسر اروپا از آلمان و فرانسه و ایتالیا گرفته تا روسیه اپراهای زیادی نوشته و اجرا شد. بعلاوه، آهنگسازهای رمانتیک، برخلاف آهنگسازهای دورههای قبل، اپرا را نه فقط وسیلهای برای ترانه و سرگرمی، بلکه نوعی نمایش جدی در موسیقی میدانستند. ریچارد واگنر یکی از طرفداران سرسخت این نوع نگاه به اپرا بود. به نظر او اپرا با دور شدن از اصل خودش در موسیقی به کنسرتی با لباس بازیگری تبدیل شده بود. واگنر اسم اپراهای خودش را «نمایش موسیقایی» گذاشت تا آنها را از اپراهای متداول متمایز کند. با اینکه اپراهای واگنر گاهی مضامین فلسفی داشت اما پر از کلمات عاطفی و احساسی بود.
با هم به قسمتی از یکی از اپراهای واگنر، به اسم تریستان و ایزولد، گوش میدهیم. تریستان شوالیهای است که قرار است ایزولد را با کشتی پیش نامزدش ببرد. در بین راه خدمه به اشتباه معجون عشق را که قرار بوده ایزولد و نامزدش بنوشند به تریستان و ایزولد میدهند و آنها عاشق هم میشوند. با اینکه ایزولد در نهایت با نامزدش ازدواج میکند اما عشق بین او و تریستان از بین نمیرود. در این اپرا، واگنر عشق را به عنوان نیروی محرکه همهی عالم معرفی میکند.
*
همانطور که در برنامهی قبل گفتیم، در دورهی رمانتیک آثاری بر اساس داستان، رؤیا یا تجربهای از زندگی شخصی آهنگساز نوشته میشد. این نوع آثار به موسیقی پروگراماتیک یا موسیقی برنامهای معروف شدند. سمفونی فنتستیک هکتور برلیوز نمونهای است از موسیقی برنامهای که در آن آهنگساز تجربهی عاشقانه خودش را محور داستان قرار داده.
این سمفونی ماجرای موسیقیدان جوانی است که به خاطر درد دوری از معشوقش خودش را مسموم کرده و به خوابی عمیقی رفته. در عالم رؤیا همه چیز به شکل موسیقی است. حتی معشوقه هم ملودیای است که هر جا موسیقیدان جوان میرود آن را میشنود. موسیقیدان در رویا میبیند که معشوقهاش را میکشد و به همین دلیل اعدام میشود. در موومان پنجم، خودش را در جمع جادوگرها و ساحرههایی میبیند که برای مراسم تدفینش دور هم جمع شدهاند. از هر گوشهای صداها و فریادهای عجیب و غریب میآید. معشوقهی موسیقیدان بار دیگه ظاهر میشود ولی این دفعه ملودی نجیب و آرامش را از دست داده و به رقصی تند و محرک تبدیل شده؛ به یک ساحره. با هم به قسمتی از موومان پنجم این سمفونی گوش میدهیم.
*
آهنگسازهای دورهی رمانتیک بیشتر برای یک ساز یا ژانر خاص قطعاتشان را مینوشتند. مثلا برلیوز بیشتر کارهای ارکستری دارد. لیست هم یکی از آهنگسازهای دورهی رمانتیک است که آثار زیادی برای پیانو نوشته. شنوندههایی که به سالنهای کنسرت لیست میرفتند، مسحور مهارتهای او در نوازندگی میشدند. لیست از آهنگساز و ویولونیست دورهی رمانتیک، پاگانینی، تأثیر زیادی گرفت. قدرت نوازندگی پاگانینی در ویولن آن را به شیطان ویولن معروف کرده بود. با هم به اثری از لیست گوش میدهیم که برگرفته از کنسرتو شماره ۲ پاگانینی برای ویولن است. قبل از آن به قسمتی از تم اصلی پاگانینی برای ویولن گوش میدهیم.
حالا با هم به برداشت لیست از تم پاگانینی که به صورت اثری برای پیانو در اومده گوش میدهیم.
در این برنامه با چند آهنگساز دیگر دورهی رمانتیک آشنا شدیم. در برنامهی بعد، داستان موسیقی را از اواخر قرن نوزدهم پی میگیریم.

۱۰. امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم و نئوکلاسیسم
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی
10/06/19 • 15 min
در دو برنامهی قبلی با موسیقی دورهی رمانتیک آشنا شدیم. در این برنامه داستان موسیقی را در قرن بیستم پی میگیریم.
از حدود سالهای ۱۸۹۰ به بعد، به آثاری که با ارزشهای موسیقی سنتی اروپا متضاد بود مدرن میگفتند. آهنگسازهای مدرن پیرو مکتبهای مختلفی بودند.
یکی از مکتبهای موسیقی مدرن اکسپرسیونیسم بود که پیشرو آن آرنولد شوئنبرگ، آهنگساز اتریشی بود.
موسیقی شوئنبرگ تفاوت عمدهای با موسیقی اروپایی قرنهای ۱۷ تا ۱۹ میلادی داشت. تا قبل از قرن بیستم، موسیقی اروپایی تونال بود، یعنی در گام مشخصی نوشته میشد. گام به مجموعهای از نتها گفته میشود که در آن یک نت از بقیه نتها مهمتر است. معمولا اسم هر گام از آن نت کلیدی گرفته میشود. مثلا اگر در گامی نت «دو» نقش کلیدی را دارد، در اصطلاح موسیقی اسم آن گام، گام «دو» است. موسیقی اروپایی بین قرون ۱۷ تا ۱۹ میلادی موسیقی تونال بود. یعنی اگر قطعهای در گام «دو» شروع میشد با همان گام «دو» هم تمام میشد.
در اواخر دورهی رمانتیک، در آثار آهنگسازهایی مثل واگنر، اگرچه آثار موسیقی همچنان تونال بودند اما تغییرات اساسیای رخ داد. مثلا، اگر واگنر قطعهای را در گام «دو» شروع میکرد، لزوما آن را در همان گام هم تمام نمیکرد، بلکه در گام دیگری مثلا گام «می» به پایان میبرد.
شوئنبرگ، ایدهی واگنر را بسط داد و سبک جدیدی برای نوشتن یک اثر موسیقی ابداع کرد. در سبک ابداعی او و پیروانش که به مکتب اکسپرسیونیسم معروف است، در یک قطعه موسیقی همهی نتها به یک اندازه اهمیت داشت. به عبارت دیگر، در این سبک آثار موسیقی در گام مشخصی نوشته نمیشد. این نوع آثار به موسیقی آتونال یا بدون تونالیتی و یا موسیقی بدون گام معروف بود.
با هم به یکی از آثار آتونال آرنولد شوئنبرگ برای پیانو گوش میدهیم. این اثر با آثاری که تا حالا شنیدیم خیلی متفاوت است. مهمترین دلیلش این است که گام مشخصی ندارد. نکتهی دیگر اینکه ملودی این اثر به آسانی قابل تشخیص نیست و به همین دلیل به آسانی هم در خاطر نمیماند.
*
یکی دیگر از مکتبیهای مدرن، مکتب امپرسیونیسم است. آثار موسیقی امپرسیونیست، مثل آثار نقاشی این سبک، حالتی رؤیاگونه داشت و اهمیت چندانی به جزئیات نمیداد. آهنگسازهای امپرسیونیست تنها حال و هوای کلی شعر یا داستان را به زبان موسیقی در میآوردند. آثار این آهنگسازها برای شنوندههای موسیقی سنتی اروپایی غریب بود. شنوندههای موسیقی تونال به توالی قاعدهمندی از آکوردها عادت داشتند. به دو یا چند نت که با هم به صدا در بیاید آکورد میگویند، مثلِ ....
حالا به یکی از توالیهای متداول آکوردها در موسیقی تونال گوش کنید:
آهنگسازهای امپرسیونیسم چندان به توالی آکوردهای سنتی توجهی نداشتند. کلود دبوسی از جمله آهنگسازهایی بود که بدون توجه به این توالیهای متداول، نتها را به ترتیبی روی هم میچید و کنار هم میگذاشت که به گوش خودش خوشایند میآمد. به این نمونه از توالی مورد پسند دبوسی که در یکی از آثارش به کار برده گوش کنید:
با هم به قسمتی از موومان سوم سوئیت بارگامسک به نام مهتاب، اثر کلود دبوسی، برای پیانو گوش میدهیم. خیلی از خصوصیات آثار دبوسی به سبک امپرسیونیست نزدیک است، اما دبوسی سبکش را به سبک سمبولیزم که از ادبیات برگرفته بود نزدیکتر میدانست. اثری را که میشنویم، برداشتی است آزاد از شعری به همین نام.
در اوایل قرن بیستم آهنگسازهایی هم بودند که همچنان موسیقی تونال مینوشتند. به این آهنگسازها که از فرمها و ژانرهای دورهی کلاسیک استفاده میکردند نئوکلاسیک میگفتند. از جملهی این آهنگسازها میشود به موریس راول، فرانسیس پولنک، نادیا بولانژه، و آرون کوپلند اشاره کرد. این برنامه را با شنیدن قسمتی از کنسرتوی فرانسیس پولنک، برای دو پیانو و ارکستر به پایان میبریم. همانطور که به یاد دارید، کنسرتو یکی از ژانرهای معمول دورهی کلاسیک بود. به علاوه ملودی این اثر ساده و جذاب و به یاد ماندنی است، مثل آثار دورهی کلاسیک.
*
در این برنامه با چند سبک قرن بیستم آشنا شدیم. در برنامهی بعد به چند سبک دیگر قرن بیست خواهیم پرداخت.
Show more

Show more
FAQ
How many episodes does Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی have?
Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی currently has 13 episodes available.
What topics does Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی cover?
The podcast is about Music, Music History, Courses, Podcasts and Education.
What is the most popular episode on Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی?
The episode title '۱. موسیقی مذهبی و غیرمذهبی اوایل قرون وسطی' is the most popular.
What is the average episode length on Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی?
The average episode length on Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی is 15 minutes.
When was the first episode of Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی?
The first episode of Dastan-e Mousighi | داستان موسیقی was released on Oct 5, 2019.
Show more FAQ

Show more FAQ
Comments
0.0
out of 5
Rating
Review or comment on this podcast...
Post
External Reviews
Imported reviews from Apple Podcasts.
Generate a badge
Get a badge for your website that links back to this
Copy